امتیاز موضوع:
- 16 رأی - میانگین امتیازات: 4.19
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
گروه ۲ خانمها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)
ارسالها: 6,248
تاریخ عضویت: آذر 1398
اعتبار:
2,268
جنسیت: خانم
سپاس شده توسط
ارسالها: 2,588
تاریخ عضویت: دي 1399
اعتبار:
950
جنسیت: خانم
1403 فروردين 13، 19:37
ویرایش شده
سلام و درود دخترااا
امروز حال خوشی با خدا پیدا کردم،
از صمیم قلب دعا می کنم حال دلمون خوب باشه،
دعا می کنم شکرگزار باشیم،
دعا می کنم خدا به دلمون بندازه تا این ماه پربرکت نرفته برنامه های خوب خوب بریزیم برای تغییر، برای توبه و دوباره شروع کردن و دوباره متولد شدن، پاک و معصوم..
دعا می کنم خدا بهترین نصیب و روزی رو در سال آینده قسمتمون کنه.
دعا می کنم به نعمت هایی که داریم فکر کنیم و تلاش کنیم ازشون به بهترین شکل استفاده و نگهداری کنیم و اون ها رو به اوج برسونیم.
دعا می کنم در سال جدیدی که با پاکی ما از گناهان در شب قدر شروع میشه
برای روحمون و حال خوبش تلاش کنیم،
برای بدنمون که همیشه همراهیمون کرده، برای ورزش و تغذیه ش و خوب نگهداری کردن ازش تلاش کنیم
برای سلامت حال روانمون تلاش کنیم، یاد بگیریم، به کار ببندیم...
بیایم امسال تلاش کنیم برای بیرون اومدن خود برترمون از توی لاک خودش
سپاس شده توسط
ارسالها: 1,415
تاریخ عضویت: دي 1399
اعتبار:
520
جنسیت: خانم
(1403 فروردين 13، 19:37)عارفه نوشته است: سلام و درود دخترااا
امروز حال خوشی با خدا پیدا کردم،
از صمیم قلب دعا می کنم حال دلمون خوب باشه،
دعا می کنم شکرگزار باشیم،
دعا می کنم خدا به دلمون بندازه تا این ماه پربرکت نرفته برنامه های خوب خوب بریزیم برای تغییر، برای توبه و دوباره شروع کردن و دوباره متولد شدن، پاک و معصوم..
دعا می کنم خدا بهترین نصیب و روزی رو در سال آینده قسمتمون کنه.
دعا می کنم به نعمت هایی که داریم فکر کنیم و تلاش کنیم ازشون به بهترین شکل استفاده و نگهداری کنیم و اون ها رو به اوج برسونیم.
دعا می کنم در سال جدیدی که با پاکی ما از گناهان در شب قدر شروع میشه
برای روحمون و حال خوبش تلاش کنیم،
برای بدنمون که همیشه همراهیمون کرده، برای ورزش و تغذیه ش و خوب نگهداری کردن ازش تلاش کنیم
برای سلامت حال روانمون تلاش کنیم، یاد بگیریم، به کار ببندیم...
بیایم امسال تلاش کنیم برای بیرون اومدن خود برترمون از توی لاک خودش
چقدر زیبا و دلنشین نوشتید عارفه جونم
سلامت و سربلند باشی خواهر عزیزم
سپاس شده توسط
ارسالها: 246
تاریخ عضویت: فرو 1401
اعتبار:
136
جنسیت: خانم
سلام زیبا رویان بارانیییییی
سال نو رو بهتون تبریک میگم و امیدوارم که نماز و روزه هاتون قبول باشه.
من با سه روز پاکی برگشتم..
تا 30 روز پیش رفتم ولی باز سر 30 با کله خوردم زمین
و بعد یه مدت سریالی شدم..
دارم سعی میکنم خودمو جمع وجور کنم.
احتمالا راجع به اهداف سال و بهار باهم دیگه حرف زدید
من نرسیدم بخونمشون
اهداف امسالم:
40 جلد کتاب بخونم.
یه زبان جدید یادبگیرم
کار پیدا کنم و پول جمع کنم
و روزامو 300 روز برسونم
اهداف بهار هم اینه که یه روزش رو شروع کنم
و به کار کردن بی وقفه ادامه بدم.
اگه شد راهمو به یکی از شغل هایی که مورد علاقمه باز کنم.
و اینکه بیشتر توی دفترم بنویسم..
ولی خب تا الان که سخت بوده
شماها چیکار میکنید؟
من هی دیر به دیر میام.. وقت نمیکنم سر بزنم.. و گاهی هم یادم میره راستش..
دارم سعیمو میکنم ولی باز شکست میخورم..
خیلی غم انگیزه ولی دارم سعی میکنم نا امید نشم..
سپاس شده توسط
ارسالها: 6,248
تاریخ عضویت: آذر 1398
اعتبار:
2,268
جنسیت: خانم
سپاس شده توسط
ارسالها: 45
تاریخ عضویت: فرو 1400
اعتبار:
342
جنسیت: خانم
سلام
دوستان خوب کانونی من
نمیدونم چرا قلبم غیر ارادی خواست بنویسم اینو
پیرو خیال پردازی های که یه وقتایی به خودم مجوز میدادم
سر این بود توجیهم که خب طبق چیزایی که شنیده بودم فکر گناه که نوشته نمیشه حساب نمیشه ولی اون روز زندگی پس از زندگی رو که میدیدم آقاهه میگفت من سر یه چیزایی هم بازخوست شدم که اصلا انجام نداده بودمشون ولی از ذهنم گذشته بود
فکر گناه هم اونجا حساب میشه
عین خودشه
فکر کن
کاری نکردی ولی فکرشو کردی و باید محاسبه هم بشی جزاشم بدی
یعنی آش نخورده و دهن سوخته ..واقعا می ارزه..؟
سپاس شده توسط
ارسالها: 6,248
تاریخ عضویت: آذر 1398
اعتبار:
2,268
جنسیت: خانم
سلام. عیدتون مبارک
بنظر منم فکر گناه خیلی خونه خراب کنه
اولش میگی فکر دیگه، چیزی نیست. ولی دروغه همون فکر، اون روز ات را خراب میکنه
سپاس شده توسط
ارسالها: 529
تاریخ عضویت: مهر 1401
اعتبار:
93
جنسیت: خانم
سلام ، امیدوارم حالتون خوب باشه .
پارادوکس / پاک نیستم .
ذهنم اونطور که باید پاک نیست . روز شماری نمیکنم و این روزها بیشترین چیزی که در من به چشم میخوره اختلال خواب ، نشخوار فکری و توقف هست . انگار که منجمد شدم و علی رغم انجام کارهای لازم نظاره گر هستم . هرروزی که به هرطریقی بیدار میشم باید به بهترین نحو تلاش کنم اما ساعاتی از روزم صرفِ کارها میشه و مابقی یا به خواب یا مطالعه ی بیهوده صرف میشه .
لغزشِ سختی داشتم ، حدودِ یک هفته ای ذهنم درگیر بود و مشابهِ کسی که درگیرِ اعتیاد هست فکرم مشغول بود و این درگیری ذهنی من رو خشمگین میکرد . همچنان خشمِ زیادی نسبت به خودم دارم ، متاسف هستم و غصه میخورم . اما نمیتونم اینطور ادامه بدم چون مسئولیت هایی دارم که نیاز به تمرکز دارند و باید حواسم باشه تا مرتکبِ اشتباهی نشم .
هیچ برنامه ای در ذهن ندارم . فقط میخوام از این ذهنیتی که این روزها دارم دور بشم ، مطالعه ، خواب و عبادتِ منظمی داشته باشم . امیدوارم برای مدتی بتونم هرشب گزارشی بنویسم و خودم و ارزیابی کنم تا بتونم از این احوالاتِ تاریک دور بشم .
انجمن ساکت هست ، شبیهِ زمانی نیست که اومده بودم . در هر صورت امیدوارم این رکود باعثِ بسته شدنِ این فروم نشه .
سپاس شده توسط
ارسالها: 529
تاریخ عضویت: مهر 1401
اعتبار:
93
جنسیت: خانم
سلام ، انشاءلله که حالتون خوب باشه .
پارادوکس / پاک هستم .
روزهای سختی رو سپری میکنم اما تلاشم و تاکیدم بر این هست که به نتیجه فکر نکنم و صرفا برای امروز و حال زندگی کنم . بسیار سخت و طاقت فرسا هست اما کم و بیش فعالیت هام و طوری میچینم که برای ادامه ی روز انرژی داشته باشم و یا در آخرِ شب سرخورده نباشم . امروز سخت بود اما گذشت . شکرِ خدا علی رغمِ هیجانات و ناامیدی ها تونستم بهتر از دیروز باشم .خوابِ منظمی نداشتم و فقط 5 ساعت خوابیدم ، تغذیه ی مناسبی نداشتم و کافئین مصرف کردم ، ورزش نکردم و مطالعه ی غیرِ درسی نداشتم اما چندساعتی درس خوندم و سعی کردم از نظرِ ذهنی فعال باشم .
سپاس شده توسط
ارسالها: 6,248
تاریخ عضویت: آذر 1398
اعتبار:
2,268
جنسیت: خانم
سپاس شده توسط
ارسالها: 529
تاریخ عضویت: مهر 1401
اعتبار:
93
جنسیت: خانم
سلام ،
پارادوکس / پاک هستم .
دلم میخواد حسِ خوبی نسبت به این پاکی داشته باشم اما دستِ خودم نیست که بی اعتمادی در من رسوخ کرده که انگار افسارِ خیلی چیزهارو هم از من گرفته . نسبت به یک ساعت بعدِ خودم بی اعتماد هستم که آیا پاک خواهم بود ؟! این فراز و نشیب های پاکی باعثِ ترسِ من میشه .
زمانی که بین هزاران کار و مشغولیت ، افکارِ زشت و تاریک لابلای ذهنم راهِ خودشون و پیدا میکنند میترسم از اینکه برگردم سرخونه ی اولِ شروعِ پاکی ! لغزش و خودارضایی برای من از فازِ لذت خارج شده . موقعِ لغزش سررشته ی زندگیم و گم میکنم و حداقل زمانی که طول میکشه تا دوباره از اون خلق و خوی لغزش خارج بشم به یک هفته میرسه .
به جد تلاش میکنم تا تابستانی که خیلی برای من مهم هست پاک بمونم و از خدا میخوام بهم اراده بده تا در این مسیر کم نیارم .
توکل به خدا .
این روزها بیشتر از هرچیزی گوشی و فضای مجازی وقتِ من و میگیرند . تقریبا 1/4 روز گوشی استفاده میکنم .
@بنده پاک شاید خاصیتِ روزهای گرم و هوای خاصِ بهار هست که دست و دلمون به کار نمیره .
سپاس شده توسط
ارسالها: 2,588
تاریخ عضویت: دي 1399
اعتبار:
950
جنسیت: خانم
سلام و درود خواهریا
خوبین؟
چه خبرا؟
همه اونایی که بخاطر بیماری روزه نمی گیرن موقع روزه گرفتن حالشون بد میشه، من اون موقع خوبم و میتونم برعکس در چند هفته بعد ماه رمضون عوارضشو نشون میدم
الان هر روز عصر سردرد دارم و اینقدر قرص میگرن خوردم که با خودم میگم از این به بعد دهه آخر ماه رمضون روزه نگیرم چون قشنگ ضعیف میشم و بهم صدمه می زنه!
خدا رو شکر حدود یک ماه پاکی دارم بعد مدتی که خیلی اوضاع میزون نبود.
شما چه خبر دخترا؟
اوضاع پاکیاتون خوبه؟
سپاس شده توسط
ارسالها: 45
تاریخ عضویت: فرو 1400
اعتبار:
342
جنسیت: خانم
سلام خوبین خوبم(:
اوضاع پاکی به لطف خدا خوب پیش میره
امیدوارم برا بقیه هم اوضاع خوب باشه
نور امید تو دلاتون روشن
سپاس شده توسط
ارسالها: 1,415
تاریخ عضویت: دي 1399
اعتبار:
520
جنسیت: خانم
(1403 ارديبهشت 3، 18:28)عارفه نوشته است: همه اونایی که بخاطر بیماری روزه نمی گیرن موقع روزه گرفتن حالشون بد میشه، من اون موقع خوبم و میتونم برعکس در چند هفته بعد ماه رمضون عوارضشو نشون میدم
الان هر روز عصر سردرد دارم و اینقدر قرص میگرن خوردم که با خودم میگم از این به بعد دهه آخر ماه رمضون روزه نگیرم چون قشنگ ضعیف میشم و بهم صدمه می زنه!
خواهرجون حسابی حواست به خودت باشه
حسابی خودت رو تقویت کن
منم اخرای ماه رمضان خیلی کم میارم چون وعده های سحر و افطار تغذیه خوبی ندارم
یادتون باشه سحرهای ماه رمضان ۱۴ عدد بادام درختی رو همیشه مصرف کنید + شربت ابلیمو و عسل
واقعا موثره
شیره انکور هم خیلی قوت داره
انشاءالله که بهتر شی
سپاس شده توسط
ارسالها: 1,415
تاریخ عضویت: دي 1399
اعتبار:
520
جنسیت: خانم
از اوضاع احوال خودم بخوام بگم ...
شکر خدا خوبم پاکم و شکرگزار نعمات خداوند هستم
اضطراب دارم گاهی تپش قلب میگیرم گاهی هم درد قفسه سینه
اعصابم کمی ضعیف شده حوصله صدا و کل کل ندارم ...
دیروز معده درد شدیدی داشتم که احتمال میدم عصبی باشه
فکر گذشته و فکر اینده خیلی اعصتبمو بهم میریزه ...
تو این اشفته حالی واقعا حوصله تیکه های ریز و درشت مامانمو ندارم
((بچه فلانی همسن تو هست و داره ارشد میخونه ))
تو هیچ وقت اونی نشدی که ما میخواستیم و...
همین چند شب پیش بود کابوس کنکور رو دیدم
اومدم اینجا بگم خدایا من بی اعصابیم رو بی حوصلگیم رو به خودت واگذار میکنم قبول دارم گاهی من نسبت به خیلی مسائل بیش از حد حساسیت نشون میدم ...
خدایا شکر به خاطر چیزهای حال خوب کن زندگیدم
سپاس شده توسط
موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان