1391 بهمن 13، 15:38
خوشا باران و وصف بی مثالش
(1391 اسفند 29، 7:56)مجتبی نوشته است: فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ الله..
همان گونه كه عيساي مريم به حواريون گفت ياران من به سوي خدا كيانند ؟ حواريون گفتند ما ...
آینه 20 ،
(35 دقیقه )
حجم : 8 مگابایت
آینه 21 (10 قیقه ، خلاصه تر )
حجم 2 مگابایت
واقعا غواصی توی آیات هست ، آدم کیف میکنه ، اگه میخوایین دوپینگ کنین و حالتون یه کم از نظر روحانی و معنوی جا بیاد گوش کنین ، توی این دوره زمونه آدم هایی که "حقیقی " حرف میزنن کم پیدا میشه ، و خودشون عالمی دارند برای خودشون برای شنا کردن .
من که مثل قرص این آینه ها رو گوش میدم ومدتی گوش ندم از نظر عشقی و انگیزه ای کم میارم ازبس قویه و تاثیر گذار
همیشه میگفتم ، حرف نمیتونه عمل بیاره ، و لی این حرف ها و این گوش کردن ها ، برای من بلافاصله به عمل تبدیل میشه ، یکم با فکرت بازی میکنه خیلی دقیق و ظریف . و شما رو عاشق خدا وقرآن میکنه .
.
(1392 فروردين 11، 23:48)بارونی.... نوشته است: البته این خیلی خوبه ها..تکرار جریان رو تثبیت میکنه.....اما یه کم دور از واقعیت نیست اینهمه ایده آل نگری!
من تمام مدتی که داشتم این اینه ها رو گوش میدادم با خودم فکر میکردم وقتی تو اوج مشکلاتم قرار میگیرم بازم میتونم انقدر زیبانگر باشم؟
میتونم باز همه چیز رو زیبا ببینم!کسی که مشکلات از هزار طرف روش فشار میاره چطور میتونه کم نیاره؟
امکانش هست یه مقدار در مورد این نوع نگاه زیبایی شناسانه توضیح بدین...قاعدتا فرد وقتی جریانی رو از جون و دل بپذیره در هیچ شرایطی فراموشش نمیکنه....
جسارتا اگه ممکنه ....هر چه به واقعیت نزدیک تر،ملموس تر و قابل قبول تر
(1392 فروردين 14، 11:15)مجتبی نوشته است: مثلا توی آینه صوتی میگن ، توی کار کردن ، بیا و اراده خدا ، کارسازیش ، حیاتش ، جریانش و حضورش رو توی خود کار ببین ، این باعث میشه تو سر کار خودت رو اولا روبروی خدا ببینی ، ثانیا وقتی شروع کنی بعضی از اسما رو توی کار بگردی دنبالش ، با خود نور اراده و کار و فعل خدا آشنا میشی و کم کم توحید افعالی برات رخ میده ! چون مثلا توی این آینه میفهمی که دیدن دیدن خدا خودش نوعی نوارنی شدن و الهی شدن هست ، یعنی وقتی خدا رو تلاوت میکنی جوری اجازه دادی خدا با همین اسما بیان توی وجودت ، چون ما یه علم الیقین داریم و یه حق الیقین داریم شما روی علم الیقین یعنی حس و حضور و دیدنی که بویی از یقین هست به عین الیقین ، یعنی خود خود یقین و سرچشمه منتقل میشین به این روش .دقیقا اینکه تو وقتی اینطوری پیش میری قاعدتا انتظار همچین پاسخی از جریان طبیعت داری!ولی خوب چیزی که اتفاق میفته این نیست!یا حداقل تو اینطوری نمی بینیش!اینه که سست میشی....یا میگی شاید زیبایی شناسی تو (یا خدا شناسی،یا هرچیزی که اسمش هست)درست نیست!در صورتی که همونیه که باید باشه....بعد گیج میشی و سر درگم...که خوب مشکل چیه پس!چرا هیچ چیز اونطوری که باید پیش بره نمیره....و این قضیه همیشه به صورت یه علامت سوال باقی می مونه...
(1391 اسفند 30، 23:15)مجتبی نوشته است:
یه روز حضرت محمد (ص) از کنار یه پیرزنی که مشغول ریسندگی با چرخ بود میگذشتند ...
حضرت محمد (ص) با اندکی تامّل پرسیدند : حاج خانوم ! خدا را چگونه شناختی ؟
اون پیرزن ، چرخ رسیندگیش رو که داشت با دستش میچرخوند ، نگه داشت و گفت :
همینطور که این چرخ بدون دست من نمیگرده ، چرخ این عالم هم بدون خدا نمیگرده .
توی این داستان به ظاهر ساده هزار تا نکته خوابیده ، یکیش نتیجه گیری هست که بعد از شکست میشه کرد :
عزیزم !! اگه شما بعد از شکست نا امید بشی ، و دست از گردش کار و زندگیت برداری ، به بی خدایی دچار میشی ، بی خدایی = عذاب و استرسی و بد ترشدن روحیه اتون و حس ناامیدی بیشتر .
توی هر شرایطی ادامه بده ، بلند شو و به زندگیت برس ، چرخت رو بگردون ، جایی که چرخ زندگی و روحیه و کار و تلاشت و برنامه هات میچرخه ، اون جا خدا هست ،
جایی که خدا هست ، چرخ زندگی شما میچرخه ، با خدا باشین تا پیش برین ،
همین طور جایی که چرخ زندگیتون رو میچرخونیدن و مشغولین ، هم خدا میاد و حفظتون میکنه و اونجا با خدا میشین .
برای همین ، بعد از شکست ، زود و بلافاصله با یه معذرت خواهی ، سعی کنین بلند بشین ، لازم نیست از کار اصلی و برنامه اتون کنار بکشین ، برین و مشغول بشین ، اگه کنار بکشین و به وای وای و غصه و اتلاف وقت زیاد برسین ، وضع بد تر میشه ،
عزیزان ، بی خدایی یعنی فشار ، تردید ، عذاب روحی ، استرس ، بی خود نیست بعد گناه حس بی خدایی میکنین ، حالا اگه دست بر دارین بد تر میشه ،
همین طور برای قبل از شکست هم ، سعی کنین همیشه مشغول باشین و دستتون به کار و هنری باشه ، چون اگه دستتون رو ور دارین و از کار اصلی و تلاشتون و برنامه اتون دست بکشین و کنار بکشین ، اونوقت بی خدا میشین ، اونوقت یه هو شیطان از کوچه فرعی ! میپیچه و جایی که اصلا فکرش رو نمیکردین ! تحریک میشین ، و گرفتار ، بعد میگین چرا این طور شد ....
سعی کنین مشکلات جنسی و شکست ها و تحریک ها توی کار و زندگی و پیشرویتون اثر و درگیری نذاره و این طور نباشه که درگیر اون بشین و از کار و درس لنگ بشین ، اونوقت وضع تون توی زمینه تحریک هم حتی بد تر میشه . بی خدا میشین ، بی خدا چطور میشه آدم از گناه خودش رو حفظ کنه .