روزگاري پادشاه ثروتمند بود که چهار همسر داشت. اوهمسر چهارم خود را بسيار دوست ميداشت و او را با گرانبهاترين جامه ها مي آراست با لذيذترين غذاها از او پذيرائي ميکرد، اين همسر ازهر چيزي بهترين را داشت. پادشاه همچنين همسر سوم خود را بسيار دوست ميداشت و او را کنار خود قرار ميداد اما هميشه از اين بيم داشت که مبادا اين همسر او را به خاطر ديگري ترک نماید. پادشاه به زن دوم هم علاقه داشت او محرم اسرار شاه بود و هميشه با پادشاه مهربان و صبور و شکيبا بود، هر گاه پادشاه با مشکلي روبرو ميشد به او متوسل ميشد تا آنرا مرتفع نماید . همسر اول پادشاه شريک بسيار وفاداري بود و در حفظ و نگهداري تاج و تخت شاه بسيار مشارکت ميکرد. اما پادشاه اين همسر را دوست نمي داشت وبرعکس اين همسر شاه را عميقا دوست داشت ولي شاه به سختي به او توجه ميکرد.
روزي از اين روزها شاه بيمار شد و دانست که فاصله زيادي با مرگ ندارد. سراغ همسر چهارم خود که خيلي مورد توجه او بود رفت گفت من تو را بسيار دوست داشتم بهترين جامه ها را بر تن تو پوشانده ام و بيشترين مراقبتها را از تو بعمل آورده ام
اکنون که من دارم ميميرم آيا تو مرا همراهي خواهي کرد ؟
گفت:بهيچ وجه !! و بدون کلامي از آنجا دور شد اين جواب همانند شمشير تيزي بود که بر قلب پادشاه وارد شد.
پادشاه غمگين و ناراحت از همسر سوم خود پرسيد من در تمام عمرم تو را دوست داشته ام هم اکنون رو به احتضارم آيا تو مرا همراهي خواهي کرد و با من خواهي آمد ؟
گفت نه هرگز !! زندگي بسيار زيباست اگر تو بميري من مجددا ازدواج خواهم کرد و از زندگي لذت ميبرم !
پادشاه نا اميد سراغ همسر دوم خود رفت و از او پرسيد من هميشه درمشکلاتم از توکمک جسته ام و تو مرا ياري کردي من در حال مردنم آيا تو با من خواهي بود ؟
گفت نه متاءسفم من در اين مورد نميتوانم کمکي انجام دهم من در بهترين حالت فقط ميتوانم تو را داخل قبرت بگذارم !
اين پاسخ مانند صداي غرش رعد و برقي بود که پادشاه را دگرگون کرد !
در اين هنگام صدایی او را بطرف خود خواند و گفت من با تو خواهم بود تو را همراهي خواهم کرد! هر کجا که تو قصد رفتن نمائي!
شاه نگاهي انداخت همسر اول خود را ديد! او از سوء تغذيه لاغر و رنجور شده بود شاه با صدائي بسيار اندوهناک و شرمساري گفت: من در زماني که فرصت داشتم بايد بيشتر از تو مراقبت بعمل ميآوردم من در حق تو قصور کردم ...
در حقيقت همه ما داراي چهار همسر يعني همفکر در زندگي خود هستيم:
همسر چهارم: همان جسم ماست مهم نيست که چه ميزان سعي و تلاش براي فربه شدن و آراستگي آن کرديم وقتي ما بميريم او ما را ترک خواهد کرد.
همسر سوم: دارائيها موقعيت و سرمايه ماست زماني که ما بميريم آنها نصيب ديگران ميشوند.
همسر دوم: خانواده و دوستانمان هستند مهم نيست که چقدر با ما بوده اند حداکثر جائي که ميتوانند باما بمانند همراهي تا مزار ماست.
همسر اول: روح ماست که اغلب در هياهوي دست يافتن به ثروت و قدرت و لذايذ فراموش ميشود . در حاليکه روح ما تنها چيزي است که هر جا برويم ما را همراهي ميکند.
پس از آن مراقبت کن او را تقويت کن و به او رسيدگي کن که اين بزرگترين هديه هستي براي توست.
اگر حتی به اندازه 1 دانه عدس، نیازی به کسی یا چیزی در بیرون از خود داشته باشید، حمایت هوشیاری واحد را از دست داده اید
انسان موجودی است که دائما به طمع و به امید چیزهایی بیرون از خود می افتد و تا زمانی که در قالب هویت دروغین یا همان "من" اش زندگی کند و قدرت و هوشیاری عمیقی که ذاتا در وجودش حاکم است را از یاد ببرد، هر لحظه به طمع چیزی می افتد و تصور میکند چیزی بیرون از خودش هست که میتواند منفعتی را نصیبش کند. زهی خیال باطل !
یک عدس حس نیاز به جهان بیرون، یک کهکشان از حمایت هستی را از شما خواهد گرفت !
انسانها بصورت عادی و تازمانیکه هویت حقیقی خود را کشف نکرده اند، در نیازهای خود اسیرند. دائم به طمع دریافت حمایت یا کمکی از دیگری می افتند یا دائما تصور میکنند که چیزی یا کسی بیرون از خودشان هست که میتواند به آنها منفعتی برساند. ممکن است در ظاهر اینطور به نظر برسد که قطعا کلی چیز و کلی فرد در جهان بیرون هست که میتواند کلی کمک به ما برساند ! اما حقیقتی عمیق تر در عمق این موضوع در جریان است و آن اینکه پذیرش این جمله و حمل این حس نیاز درونی، برابر خواهد بود با از دست دادن حمایت کل هستی و به عبارتی خیانت به قدرت حقیقی موجود در عمق ذات و وجود خودتان !
حمل حس نیاز به بیرون از خود، حتی به اندازه یک عدس، برابر خواهد بود با از دست دادن حمایت از نیروی مبدا هستی(هوشیاری واحد یا همان خدا). مهم نیست که این نیاز چقدر ظریف یا اندک است، زیرا خرابی هایی که همان حس نیاز ضعیف میتواند ایجاد کند، به اندازه یک دریاست ! تعلق و طمع و حس نیاز خود از هر کسی و هر چیزی را قطع کنید و فقط این کار است که شما را به بزرگترین حمایت ها از جانب کل هستی خواهد رساند. توجه کنید که منظور از بی نیازی این نیست که مغرورانه خود را بگیرید و از هیچکس چیزی دریافت نکنید زیرا خود این کار از غرور و منیت می آید. منظور این است که چشم به دیگران نداشته باشید و طمع و حس نیاز حمل نکنید و آگاه شوید که شما هر آنچه میخواهید را خودتان و در درون خودتان دارید ! و اگر قرار هم هست چیزی بخواهید، باید آنرا فقط و فقط از خودتان بخواهید(منظور هویت حقیقی شماست، نه خواستن یک چیز از منیت و غرور خود). و زمانیکه از تمام هستی دست بکشید و بی نیاز شوید، خواسته های شما یک یک پاسخ داده میشوند زیرا همان قدرت عمیق موجود در عمق وجودتان آنها را تحقق خواهد بخشید.
وقتی آن را به صورت عمودی به نصف برش می دهید، شکل "Torus" را نشان می دهد.
شکل توروس شبیه یک دونات است، اما بیشتر شبیه یک دونات کیهانی است. این نشان دهنده بازیافت انرژی از نقطه مرکزی و برگشت به مرکز است.
مرکز مانند چشم یک سوزن است که انرژی برای عبور از آن متراکم می شود.
میدان مغناطیسی زمین به شکل توروس است. همین میدان حلقوی در بدن انسان، گیاهان و حیوانات نیز یافت می شود. در همه جا، در همه موجودات زنده وجود دارد.
اگر سیب را به صورت افقی برش دهید، دانه های ستاره ای شکل در مرکز ظاهر می شوند. یک ستاره 5 پر
"ستاره دانه ها" عدد 5 که ذاتاً با نسبت طلایی همخوانی دارد، در ساختار بدن ما، 5 اندام (2 بازو، 2 پا و 1 سر)، 5 انگشتان دست و پا قابل درک است. 5 عنصر: خاک، آب، هوا، آتش و روح. اکثر میوه های خوراکی دارای گل 5 گلبرگ هستند. تقارن پنج ضلعی در DNA ما و در تمام پروتئین های موجود در سلول های ما وجود دارد و به بیولوژی همه موجودات زنده کمک می کند.
با تمام این شواهد، ما درک می کنیم که جهان از مفاهیم هندسی اساسی برای توصیف و حفظ تمام پیچیدگی تجلی استفاده می کند. این به ما امکان می دهد تا به دانش جهانی از زیبایی بیان شده در خود طبیعت، در خود و در همه جای اطرافمان فکر کنیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
بر آن عهد که بستم هستم 27 /04 / 1401 عید غدیر خم 18 /12 /1443
امروزه در اینترنت هزاران منابع مختلف در اپلیکیشن های مختلف میبینیم که مطالب در بحث آگاهی و متافیزیک را برای کاربران به اشتراک میگذراند.
در سطح اینترنت و در اَپ های مختلف میبینیم که صدها کانال و پیج و سایت های مختلف در حال آگاهی رسانی هستند و هر کدام نظری متفاوت دارند و بر علیه نیروهای تاریکی هستند .
اما چرا سیستم تاریک زمین و اربابان ماتریکس این منابع را فیلتر و سرکوب نمیکنند .
چرا امروزه هزاران پیج در اینستاگرام و یا هزاران کانال در یوتوب و تلگرام در حال تولید محتوا در مورد عصر جدید زمین و تاریخ گمشده و افشاگری درباره ماتریکس و مباحث دیگر نظیر چاکراها و .... هستند ، اما هیچکدام فیلتر نمیشوند و تنها معدود منابعی فیلتر میشوند.
از سال ۲۰۱۲ که بشر وارد عصر جدید شد ، بیداری و آگاهی مردم رشد گرفت .
و آگاهی و دانش تنها راه مبارزه با این سیستم .
اما سیستم از همین آگاهی بر علیه ما استفاده میکند.
حقیقت این است که هم اکنون ما در اقیانوس اطلاعات گیر افتادهایم . صدها منابع مختلف هستند برخی حقیقت را میگویند، برخی مطالب کذب در قالب نور منتشر میکنند.
اما سیستم هر دوی آنهارا را حمایت میکند .
سیستم ، از آگاهی و دانش بر علیه ما استفاده میکند.
کسی که به آگاهی میرسد با انبوهی از اطلاعات مواجه میشود با صدها منابع مختلف ، و تشخیص حقیقت از مطالب کذب برایش بینهایت سخت میشود و مانند مورچه ای در هزار توی اطلاعات گیر میفتد .
سیستم از سلاح ما بر علیه ما استفاده میکند.
سیستم منابعی که حقیقت را میگویند و منابعی که مطالب کذب را منتشر میکنند را جلوی ما میگذارد.
یک نگاه به سطح اینترنت بزنید ، هزاران اطلاعات مختلف درباره متافیزیک و مباحث مربوطه و عصر آکواریوس و فرازمینی ها و تاریخ باستان وجود دارد .
هر منبعی به گونهای تعریف میکند.
و انسان بیدار شده مانند فردی سوار بر قایق کوچک در اقیانوسی پهناور است ، که راه خودش را گم کرده .
اما حقیقت چیزی نیست که در بیرون کشف شود !!
حقیقت چیزی است که در درون باید کشف کرد !!
انسان به آگاهی رسیده وقتی با اقیانوس پهناور اطلاعات مواجه میشود . نمیداند که حقیقت درون اوست .
و سیستم با ایجاد هزار توی اطلاعات ، انسان های به بیداری رسیده را سردرگم میکند و این بزرگترین سلاح آنهاست .
و انسان های سردرگم به راحتی کنترل میشوند.
اما اگر به درون برویم ، خود همه چیز را میفهمیم و آنگاه است که حقیقت را از کذب تشخیص میدهیم.
دروغ را از واقعیت .
دلیل اینکه امروزه هزاران پیج آگاهی بخش وجود دارد این است .
سیستم از سلاح ما بر علیه ما استفاده میکند.
گمراه کردن انسان ها و گیر افتادن در هزار توی اطلاعات و سردرگمی .
بسیاری از منابع توسط خود سیستم تاریک به وجود میآید و حقیقت را با دروغ مخلوط میکنند.
بعضی منابع حقیقت را میگویند اما باز هم اقیانوس از اطلاعات کذب و حقیقت وجود دارد و تشخیص بسیار سخت است .
و برخی ناآگاهانه مطالب دروغ را منتشر میکنند.
و تنها راه فهمیدن حقیقت رفتن به درون است .
باید خودمان تلاش کنیم و حقیقت را کشف کنیم .
اگر به گروه های آگاهی سر بزنید . هر کس نظری متفاوت دارد و افراد کمی با هم متحد هستند .
حقیقت را تنها باید در درون جُست .
وقتی به درون برویم ، و به قدرت های درونمان پی ببریم و بر آنها مسلط شویم ، همه چیز را خواهیم دانست .
هزاران منابع مختلف وجود دارند درباره متافیزیک و معنویت و مباحث مربوط به اینها ( کندالینی و چاکرا و کالبد ها و پاکسازی ، ریکی ، آسترولوژی ) .
اما در انتخاب منابع محتاط باشید .
هزاران انسان وجود دارند که کلاس هایی با عنواین پاکسازی چاکراها و بیداری کندالینی و خودشناسی و ریکی برگزار میکنند .
برخی آگاهانه به تاریکی خدمت میکنند و برخی ناآگاهانه .
اما هستند اساتیدی که واقعا نور را گسترش میدهند و مطالب صحیح را به شاگردان خود آموزش میدهند .
در انتخاب آنها دقت به خرج بدهید .
دقیقا همین مطالب ذکر شده درباره ظهور هم صدق می کنه و داره این اتفاق می افته هزاران کانال و پیج و... درباره ظهور و علائم ظهور میگن، دم از معرفت و امام زمان میزنن هرکی یه آیه و حدیث از وقایع هنگام ظهور و عصر آخرالزمان میگه تحلیل می کنه، ولی ما باید خیلی مراقب باشیم و از روی هیجان تصمیمی نگیریم...
اللهم عجل لولیک الفرج
بر آن عهد که بستم هستم 27 /04 / 1401 عید غدیر خم 18 /12 /1443
در جنگ جهانی دوم سربازی نامهای با این متن برای فرماندهاش نوشت: جناب فرمانده اسلحهام را زیر خاک پنهان کردم، دیگر نمیخواهم بجنگم، این تصمیم بهخاطر ترس از مرگ یا عشق به همسر و فرزندانم هم نیست...
راستش را بخواهی، بعد از آنکه یک سرباز دشمن را کشتم، درون جیبهایش را گشتم و چیز عجیبی دیدم. روی یک تکه کاغذ آغشته به خون نوشته شده بود:
”پدر از روزی که تنهایم گذاشتی هر صبح تا غروب جلوی در چشم به راه تو ام... پدر جان، اگر این بار برگردی تو را محکم در آغوش میگیرم و اجازه نمیدهم دوباره به جنگ برگردی...” من این کودک را در انتظاری بیهوده گذاشتم. او تا چند غروب دیگر چشم انتظار پدر خواهد ماند؟ لعنت بر جنگی که کودکی را از آغوش مهر پدر بیبهره میکند...
سخنرانی ماندگار" ویکتور هوگو" در مجلس فرانسه .
شما قانون گذاران از من بشنوید :
فقر آفت یک طبقه نیست ، بلای همه جامعه است .
رنج فقر رنج یک فقر نیست ، ویرانی یک اجتماع است .
احتضار طولانی فقیر است که مرگ حاد توانگر را بدنبال می آورد .
فقر بزرگترین دشمن نظم و قانون است .
فقر نیز ، همانند جهل شبی تاریک است که الزاماً میباید سپیده بامدادی در پی داشته باشد .
داستان درباره یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود. او پس
از سالها آماده سازی ،ماجراجویی خود را آغاز کرد. ولی از آنجا که افتخار کار را
فقط برای خود می خواست،تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.شب بلندی های کوه را
به طور کامل در بر گرفت و مرد هیچ چیز را نمی دید. همه چیز سیاه بود. اصلا دید
نداشت و ابر روی ماه و ستاره را پوشانده بود. همان طور که از کوه بالا می رفت
چند قدم مانده به قله ی کوه ، پایش لیز خورد. و در حالی که به سرعت سقوط می کرد
و از کوه پرت شد. در حال سقوط فقط لکه های سیاهی را در مقابل چشمانش می دید،
و احساس وحشتناک مکیده شدن به وسیله ی قوه ی جاذبه او را در خود می گرفت.
همچنان سقوط میکرد و در آن لحظات ترس عظیم ،همه ی رویداد های خوب و بد
زندگی به یادش می آمد.اکنون فکر می کرد مرگ چقدر به او نزدیک است. ناگهان
احساس کرد که طناب به دور کمرش محکم شد.بدنش میان آسمان و زمین معلق بود و
فقط طناب او را نگه داشته بود. و در این لحظه ی سکون برایش چاره ای نداشت جز آنکه
فریاد بکشد. خدایا کمکم کن ! ناگهان صدای پر طنینی که از آسمان شنیده می شد
جواب داد : از من چه می خواهی؟
-ای خدا نجاتم بده!
–واقعا باور داری که من می توانم تو را نجات بدهم؟
- البته که باور دارم.
- اگر باور داری طنابی را که به کمرت بسته است پاره کن...
یک لحظه سکوت..... و مرد تصمیم گرفت با تمام نیرو به طناب بچسبد. گروه نجات
می گویند که روز بعد یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کردند. بدنش از یک طناب
آویزان بود و با دست هایش محکم طناب را گرفته بود..... و او فقط یک متر از زمین
فاصله داشت...
و شما؟چقدر به طناب وابسته اید؟آیا حاضرید آن را رها کنید؟
داشتن آکواریوم و مراقبت از گیاهان باعث آرامش عمیق مغز و ذهن می شود
در یک مطالعه روی موشها معلوم شد که باکتریهای موجود در خاک باعث افزایش تولید سروتونین در مغز موش های مورد آزمایش می شود
از طرفی برخی مطالعات نشان داده اند که تماشای ماهیها در آکواریوم میتواند به کاهش اضطراب و استرس و فشار خون انسان کمک کند. نگاه کردن شنای ماهیها و شنیدن صدای آب موجب تولید سروتونین، هورمون مسئول احساس خوب در بدن، میشود و مغز را برای افزایش تولید اندورفینها تحریک میکند.
هراکلیتوس پایداری و ثبات در عنصرهای جهان را رد میکرد و معتقد بود همه چیز در جهان در سیلان است؛ تا آنجا که وی گفتهاست: «هیچکس نمیتواند در یک رودخانه دوبار گام بنهد». با وجود تغییر و سیلانی که از نظر هراکلیتوس در تمامیِ چیزهایِ جهان وجود دارد، وی لوگوس را تنها چیزِ ثابت و ایستای جهان میدانست. پژوهشگران لوگوسِ مورد اشارهٔ هراکلیتوس را «قانونِ حاکم بر جهان» میدانند. قانونی که تضاد نمودِ اصلیِ آن است. ستیز و کشاکش میانِ اضداد، از نظر هراکلیتوس یگانه واقعیت و عدالتِ جهانی بود. به همین ترتیب، هراکلیتوس حتی جنگ را نیز عدالت و امری عمومی میدانست. وی را به دلیلِ نظری که در موردِ ستیز اضداد داشت.
این مطلب و اگه دوست داشتید تو انجمن مشاوره درباره اش نظر بدید
چند تا متن جاالب انگیز و مفید
۱.در ژاپن اگر کسى خود را جلوى قطار بیندازد یا خودش را از ساختمان به پایین پرت کند؛ هزینه خسارتهاى وارده و تمیز کردن جسد را از خانواده اش مطالبه خواهدشد ژاپن آمارخودکشى بالایى درجهان دارد.
۲.مجموع حرارتی که بدن انسان در 30دقیقه تولیدمیکند برای بجوش آوردن 2لیتر آب کافیست این حرارت هنگام عصبانیت بسیار بیشتر میشود! بهمین علت اصطلاح جوش آوردن درمورد عصبانیت استفاده میشود.
۳.در هلند با ۱۷ میلیون جمعیت ۲۲ میلیون دوچرخه وجود دارد. از هر ۱۰ دانشآموز فقط ۳ نفر با ماشین به مدرسه میروند که دولت میخواهد برنامهای تشویقی فراهم آورد تا همه با دوچرخه به مدرسه بروند.
۴.یکی از عجیبترین شغل های جهان که درامدی خوب و عالی دارد این است که افرادی را استخدام میکنند تا مردم را به داخل مترو هل دهند و از تاخیر قطار جلوگیری کنند!
۵.تا سال 1954، باور تمام دنیا بر این بود که انسان با توجه به محدودیت های فیزیکی که دارد ، هیچ گاه نخواهد توانست یک مایل را زیر 4 دقیقه بدود ! تا اینکه راجر بنستر در مسابقه ای ، یک مایل را در کمتر از 4 دقیقه دوید ! از آن پس در مدت یکسال ، حدود 20 هزار نفر این رکورد را زدند و کم کم این کار به سطح دبیرستانها کشیده شد !! چه چیزی فرق کرد در عرض یکسال ؟ هیچ چیز ، جز یک کلمه ، “باور” ، باور به شدن ، باور به امکان...!
1.راکون ها قادر به باز کردن قفلهای پیچیده در کمتر از 10 بار تلاش هستند، و میتواند راه باز کردن آنرا تا سه سال به خاطر بسپارند! راکونها به دزدهای در حال رشد کشورهای متمدن تبدیل شده اند.. ____
2.در سال 1937 بازی چلسی و چارلتون به علت مه غلیظ در دقیقه 60 متوقف شد اما دروازه بان چارلتون سم بارترام به مدت20 دقیقه در دروازه ایستاد تا وقتی غلظت مه کم شد تازه فهمید بازى متوقف شده است.
__________
گرانترین قوری جهان به قیمت3میلیون دلار این قوری که «خودخواه» نام دارد یک جواهر درخشان است که توسط بنیاد ان ستیا در انگلستان سفارش داده شده و دارای 1658 الماس و386 یاقوت است.
چقدر جالبه ، که این تاپیک داخل انجمن شادشادشاد واقع شده
برنده های نوبل ۲۰۲۳ داستانای جالبی داشتن
کاریکو : باید بگویم متاسفانه مادرم در سال ۲۰۱۸ درگذشت و او همیشه به اعلام جوایز نوبل گوش میداد و به من میگفت هفته آینده برندگان نوبل اعلام میشوند شاید تو برنده شوی و من میخندیدم. من حتی در آن زمان استاد دانشگاه نبودم و گروهی هم نداشتم و به مادرم میگفتم که منتظر نباش اما او میگفت که تو سخت کار میکنی و من میگفتم که همه دانشمندان سخت کار میکنند.
اسمیت: بسیار فوقالعاده است که کسی باشد که اینگونه به آدم باور داشته باشد.
کاریکو: بله آنها به من باور داشتند و دخترم میدید که من سخت کار میکردم و او نیز دو بار در مسابقات المپیک مقام آورد. اسمیت: در چه رشتهای؟
کاریکو: روئینگ(قایق پارویی) و پنج بار نیز قهرمان مسابقات جهانی شد و به تالار مشاهیر راه یافت و من همیشه تحت عنوان مادر سوزان شناخته میشدم. اکنون که دخترم چندین بار در مراسمهای دریافت جایزه شرکت داشته است نوبت آن رسیده که او را دختر کاتی صدا بزنند.
اسمیت : فکر میکنم پیام همه اینها این است که پایداری و استقامت در نهایت نتیجه میدهد. (؟)
کاریکو: بله، استقامت و ۱۴ سال اول زندگی شما، خانواده، معلمان و دوستان شما آن چه که خواهید شد را شکل میدهد و من همچنین به عنوان یک زن و مادر تلاش کردم که به همکاران دانشمند زن بگویم که نیازی نیست که شما بین خانواده و کار یکی را انتخاب کنید. نیازی نیست که همیشه به فرزندتان کمک کنید. فرزند شما نگاهتان میکند و یاد میگیرد. شما یک الگو هستید. وقتی من ۱۶ ساله بودم کتابی خواندم از یک دانشمند کانادایی که اصل کلامش این بود که باید روی چیزهایی تمرکز کنید که میتوانید تغییر دهید. بسیاری از جوانان کار خود را رها میکنند زیرا میبینند که برخی از دوستان یا همکارانشان در حال پیشرفت هستند و خودشان پیشرفت کمی دارند و دیگران حقوق بالاتری دریافت میکنند و ارتقای شغلی دریافت میکنند و من میگویم اگر به اینها توجه کنید، تمرکز خود را از روی آن چه میتوانید انجام دهید، برداشتهاید زیرا نمیتوانید آن را تغییر دهید. من وقتی مجبور به بازنشستگی اجباری شدم احساس تاسف نکردم و نپرسیدم چرا من؟ شما باید تمام انرژی خود را صرف کنید تا به دنبال این باشید که پس از شکست چه کاری میتوانم انجام دهم؟