1388 خرداد 10، 19:07
ویرایش شده
(1388 خرداد 10، 14:37)maryamgoli نوشته است: بچه هاى گل اينجورى نگين كه من ميدون رو خالى ميكنم. من الان تو مرحله "واى به اون روز" شما هستم. دارم تلاش ميكنم كه نباشم. احساس ميكنم اينجا جاى من نيست.. من سعيمو ميكنم اينجا پايدار باشم ولى نميدونم بشه يا نه. ميشه تو يه تاپيك ديگه نظرتون رو در مورد آدمى كه تو نمازش سستى ميكنه بدين و اينجا ره رو براى كسى كه حتى 1 ركعت نماز تو زندگيش نخونده باز بگذارين؟ من ميخام نماز بخونم نه به اين خاطر كه گناه داره و واى به حالم اگر نخونم. به اين خاطر كه نماز چكيده اى از همه چيزايى هست كه ميخام به خدا بگم و برنامه داره، زمان بندى داره، نشمردم ولى احساس ميكنم كلمات با بار معنايى مثبت هم توش زياده.. چون هر چى بيشتر رو معناى اين كلمات تمركز كنى بعد از نماز حالت بهتره. مثل يه مديتيشن خيلى ماثر ميمونه. اگر نخونم به خودم ظلم كردم...فقط خدا بی نیازه و ما نیازمند هستیم
فلسفه نماز صبح خيلى برام روشن نبود براى همين به ندرت ميخوندم. ولى حالا با تجربيات اخيرم شديدا احساس نياز ميكنم بهش.. دارم سعى ميكنم اين نياز رو تبديل به اراده و انگيزه كنم.. نه اينكه قبلا اين نياز حس نميشد ولى حالا..
ولی ما بخاطر نیازمون نماز نمی خونیم ،
به خاطر این که فقط خدا رو ستایش کنیم، و خدا رو با یادش و ذکرش بپرستیم .
ستایش و پرستش نیاز نیست ،هدفمونه ، اصلا ما برای همین اومدیم تو این دنیا که عبادت کنیم ، هرچه خالص تر باشیم ارزش این نماز و ستایش بیشتره ، هرچند ما اکثرا حتی تو ی "ادای نماز رو در اوردن" هم کم میذاریم و نماز واقعی رو امام میخونه ...
تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که که هیچ روشی توی ترک گناهان مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار نمیده !