1391 آبان 24، 0:43
یکی از عزیزان فرمود وبلاگ ییادم افتاد به وبلاگی که با عنوان شناخت شخصیت علامه جعفری به جوانان راه انداختم، علامه بزرگوار با کلام روح بخش تو
در فضای خیال سیر کردم و جز خدا کسی را ندیدم، هر بار(حتی همین الان)
که یاد یااباعبدالله گفتن شما می افتم چشمانم تر میشود، خدایا گاهی تمام جهان با عظمتش
در قلب کوچکم جا نمیشود، گاهی به خودم و اطرافم که مینگرم میبینم مثل ما برای شما
مانند سوسکی است که در فاضلاب غلتان هست و انگار خوشی دنیا را دارد، خدایا قلبم سنگین شده است
امروز دلم بهانه ات را گرفته، به هر بهانه ای قطره ای اشک از چششمانم سرریز میشود، یکبار میگویم السلام علی الحسین
شیب الخضیب، یکبار میگویم یااباعبدالله لقد عظمت المصبیتک مصیبت فی السموات و الارض
یکبار میگویم جهان با این همه عظمت به کجا روان است و... بارالها قلبم سنگین شده بهانه گیر شده، تو را میخواند
دوای درد این بچه بهانه گیر چیست؟ السلام علی حسین و علی ابن الحسین و علی اولاد حسین و علی اصحاب الحسین
یااباعبدالله شما را در کلام علامه جعفری شناختم، خدا را شکر که اشک ریختن برای شما را نصیب من نمود
هنوز دلم برای آرامشی که سحر آخرین وداع در هنگام در آغوش گرفتن ضریحتان در خوردم احساس کردم درونم هست
بد نیست به این بنده باز آن احساس را بدهید.
ممنون آقای بزرگوار