1392 شهريور 24، 21:15
ویرایش شده
اصولا وقتی یکی با روح دین آشنا بشه،از جزئیات فرار میکنه.ولی کسی که تو سطوحه یعنی نتونسته با باطن دین ارتباط برقرار کنه انقدر این جزئیات سطوح براش دست و پاگیر میشه که تو چاله های وسواس میافته،تو نگرانی های ذهنی میافته،تو اضطراب ها و تشویش ها میافته و یه زندگی ناهنجار میکنه و گمانش هم اینه ؛چون ذهنش و مدیریتش رو از دست داده ؛که داره بندگی خدا رو میکنه.
برای همین تو روایات ما هست که وسواس خیلی گناه احمقانه ایه به خاطر اینکه بدون اینکه هیچ لذتی داشته باشه آدم رو به جهنم میبره. بقیه گناه ها یه چیزی دارن .یکیش پولداره یکیش قدرت داره ، شهوت و ... ولی بعضیا هیچی ندارن.
دومیش همین سطحی نگری ،جزئی نگری، به چیزای فرعی دقت کردن و به چیزای اصلی دقت نکردن و به همین دلیل در لایه های ظاهری تغییراتی ایجاد شدن و هیچگاه در لایه های باطنی تغییرات رخ ندادنه.
مثلا این مثل گرایش کساییه که خیال میکنن یه چیزایی شدن ولی نشدن،توهم گرفتتشون.مثلا تو این سیستم های حالا ادعایی که هست برای مسائل معنوی و عرفانی و این چیزا نه اون عرفان و معنویت واقعی و زیبا. این در و دکان هایی که باز شده مثلا همین ورد ها نه ذکر که حضور خدا رو زبانه .یا مثلا فلان کار رو نکن یا فلان کار رو بکن یا مثلا یه جمله میدن میگن باهاش چیکار کن،یا مثلا برخی اعمال مستحبی که به صورت غیر تخصصی یدفعه تو جامعه میاد، همین خانم جلسه ایا خیلی رایجش میکنن که یکی مثلا نماز نمی خونه ،روزه نمیگیره ،هزار و یک مشکل داره،بد اخلاق و بی ادبه،دیگران رو آزار میده ولی مثلا کل مفاتیح رو در روز بخونه ،بیست تا زیارت بره،هشتصد تا روضه بگیره و ... و بعد هم هیچ اتفاقی نمیافته
پس این همه زیارت و دعا و روضه و ... اینا کجا میره؟اینا باید خیلی جامعه رو تغییر بده .ناراحت کنندس که هیچ اتفاقی نمیافته! و فوقش اینه که تو سطح ظاهری یه تغییراتی رخ میده ،مثلا یک سانتی متری خاک وجودش تغییر میکنه.بالاخره آدم هرکاری بکنه یه اثری رو زندگیش داره. ممکنه گاهی خواب ببینه و یه الهاماتی بهش بشه چون یه تغییراتی کرده توهم اینکه واقعا اتفاق معنوی افتاده براش رخ بده ولی باطنش پر از سیاهی و ظلمت و .. باشه و بمونه در مسیر و هیچوقت به نتیجه نرسه.
این دو تا آفت آفتیه که تعلیم سبک زندگی رو میگیره ،یکی جزئی نگری و خیلی ریز شدن و وسواس گونه به چیزهایی پرداختن که اصل نیست و یکی حرکت در لایه های ظاهری نه تغییرات وجودی و واقعی.
مثلا من ممکنه بگم بچه ها بیاید روزی چند ساعت بریم تو غار بعد مثلا این نماز ها و دعاها رو بخونیم و ارتباطمون رو با مردم چیکار بکنیم؛همه رو انجام میدیم به آثار وجودی هم برای ما خواهدد داشت ولی آیا من انسان میشم؟
قرآن هیچ وقت همچین چیزی رو از من نخواسته. قران میگه اگه راست میگی وایستا اما خوب وایستا. با مردم خوب باش،کینه به دلت راه نده،عصبانی نشو،خودتو کنترل کن و اونه که واقعا آدم میسازه.