1391 آبان 22، 12:52
بهترین لحظه زندگی من تو این روزا وقتی بود که پرستار بهم گفت مادرت به هوش اومده و اسم تک تکتون رو به زبون آورده...قربون اون حسین گفتنت برم مامان جونم
(1391 آذر 21، 10:25)باران.. نوشته است: بهترین لحظات زندگی من الآن ه
که همانند یه حیوان چهارپای بارکش دارم به این مقالات زبان غیر آدمیزادی نگاه میکنم.. و میگم نَ مَ نَ !!! از دستشون فرار کردم اومدم کانون :d
این یعنی من اونقدر دانش کیلویی دارم که ازم توقع دارن این کارو انجام بدم ..
خدایا خیلی چاکریم ها .. من و از کانون پرت کن بیرون