1388 فروردين 26، 7:50
1388 ارديبهشت 5، 14:02
متاسفانه وقت نکردم تمام ارسالی های این پستو بخونم . نمی دونم کسی در مورد sin بحث کرده یا نه
ولی صد به یک باید منظورش از انتخاب این اسم برای کاروریش معنی لغوی اون باشه
sin به معنی گناه ورزین یا معصیت کردن می اد که ان شاءالله Abandon of Sin باشه
دیری است که دعاهایمان »ندبه« شده است و هر صبح جمعه مشعل چشم های ما با زلال اشک روشن می شود. و من در کوچه های سرگردان »غیبت« تو را می جویم شاید مرا به میهمانی نگاهت بخوانی.
...«ღღ
کویر وجودم در انتظار باران ظهور توست
ღღ»...
1388 ارديبهشت 5، 14:16
حالا شما هم می تونید از یک اسم هزار جور ایده بیرون بکشید !!
کسی در مورد اسم من نظری نداره؟
من از عهد آدم تو را دوست دارم ---------از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح--------سروديم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطي، نه خالي! نه خواب و خيالي!-- من اي حس مبهم تو را دوست دارم
سلامي صميمي تر از غم نديدم ---------به اندازه ي غم تو را دوست دارم
بيا تا صدا از دل سنگ خيزد --------------بگوييم با هم: تو را دوست دارم
جهان يك دهان شد هماواز با ما: ---------تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح--------سروديم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطي، نه خالي! نه خواب و خيالي!-- من اي حس مبهم تو را دوست دارم
سلامي صميمي تر از غم نديدم ---------به اندازه ي غم تو را دوست دارم
بيا تا صدا از دل سنگ خيزد --------------بگوييم با هم: تو را دوست دارم
جهان يك دهان شد هماواز با ما: ---------تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
1388 ارديبهشت 5، 15:20
باید یک شخصیتی باشی که بسیار فعال و پر تلاشه!
شاید نوع پرواز تو باشه که باعث رهایی تو شده
در لغت به معنای مرغ مگس خواری پرنده ای که نوع پروازش با تمام پرندگان فرق داره
به احتمال زیاد دوست داری متفاوت از دیگران باشی
حالا خودت بگو اینطوری هستی؟
دیری است که دعاهایمان »ندبه« شده است و هر صبح جمعه مشعل چشم های ما با زلال اشک روشن می شود. و من در کوچه های سرگردان »غیبت« تو را می جویم شاید مرا به میهمانی نگاهت بخوانی.
...«ღღ
کویر وجودم در انتظار باران ظهور توست
ღღ»...
1388 ارديبهشت 5، 16:00
ویرایش شده
تو دیکشنری نوشته بود پری شاهرخ مرغ انجیر خوار البته من انجیرم زیاد نمیخورم
دیگه نظری نبود؟
من از عهد آدم تو را دوست دارم ---------از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح--------سروديم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطي، نه خالي! نه خواب و خيالي!-- من اي حس مبهم تو را دوست دارم
سلامي صميمي تر از غم نديدم ---------به اندازه ي غم تو را دوست دارم
بيا تا صدا از دل سنگ خيزد --------------بگوييم با هم: تو را دوست دارم
جهان يك دهان شد هماواز با ما: ---------تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح--------سروديم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطي، نه خالي! نه خواب و خيالي!-- من اي حس مبهم تو را دوست دارم
سلامي صميمي تر از غم نديدم ---------به اندازه ي غم تو را دوست دارم
بيا تا صدا از دل سنگ خيزد --------------بگوييم با هم: تو را دوست دارم
جهان يك دهان شد هماواز با ما: ---------تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
1388 ارديبهشت 5، 16:17
دیری است که دعاهایمان »ندبه« شده است و هر صبح جمعه مشعل چشم های ما با زلال اشک روشن می شود. و من در کوچه های سرگردان »غیبت« تو را می جویم شاید مرا به میهمانی نگاهت بخوانی.
...«ღღ
کویر وجودم در انتظار باران ظهور توست
ღღ»...
1388 ارديبهشت 14، 23:41
عزیزی با نام کاربری "سلام سلام" از من خواستن که بیام اینجا و درباره ی طلوع بگم.
موقع انتخاب نام کاربری خیلی چیزا تو ذهنم اومد.
از وقتی خدا راه این سایتو بهم نشون داد واقعا یه طلوع دوباره تو زندگیم حس کردم. طلوعی که چندین بار برام اتفاق افتاده ولی هر دفعه از دفعه قبل بدتر و زشت تر غروب کرده و من بیشتر تو باتلاق سیاهی و یأس و ناامیدی و گناه بیشتر و بیشتر فرو رفتم. از خدا واقعا خواستم دوباره کمکم کنه .
اول ناخواسته و بدون هیچ شناختی رفتم به وبلاگ تلنگرهای کاتوره ای وبلاگ داوود (davoodgt) و از اونجا هم اومدم تو این سایت.
خدا رو شکر میکنم که اجازه داد یک مرده ی افسرده یه طلوع دیگرو تو زندگی تجربه کنه.
به امید خدا هممون با هم خورشید پاکی وجودمونو تا وسط وسط آسمون زندگی جایی که درخشنده ترین موقعیت رو داره بیاریم و تا آخر عمر همونجا نگهش داریم و هیچوقت منظره ی تلخ غروبشو نبینیم.
التماس دعا
1388 ارديبهشت 15، 10:19
ویرایش شده
یا مهدی ادرکنی
1388 ارديبهشت 15، 10:32
"الادمینُ ذوانتقام" "ادمین صاحب انتقام است"
"الادمینُ سریعُ الحِساب" " ادمین به سرعت به حساب شما رسیدگی می کند"
پس مواظب باشین ادمین رو عصبانی نکنین.
من از عهد آدم تو را دوست دارم ---------از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح--------سروديم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطي، نه خالي! نه خواب و خيالي!-- من اي حس مبهم تو را دوست دارم
سلامي صميمي تر از غم نديدم ---------به اندازه ي غم تو را دوست دارم
بيا تا صدا از دل سنگ خيزد --------------بگوييم با هم: تو را دوست دارم
جهان يك دهان شد هماواز با ما: ---------تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح--------سروديم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطي، نه خالي! نه خواب و خيالي!-- من اي حس مبهم تو را دوست دارم
سلامي صميمي تر از غم نديدم ---------به اندازه ي غم تو را دوست دارم
بيا تا صدا از دل سنگ خيزد --------------بگوييم با هم: تو را دوست دارم
جهان يك دهان شد هماواز با ما: ---------تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
1388 ارديبهشت 15، 10:39
نمی گی ؟ آخه چرا ؟
بگو ؟بگو :smiley-yell:
یا مهدی ادرکنی
1388 خرداد 4، 9:16
خوب زودتر میگفتی تا پسوند درست به اسمت بدم
دیگه بهت باید بگیم رز زرد خان جان
خوشا باران و وصف بی مثالش
1388 خرداد 4، 9:42
کشتین بنده خدارو،خب رز زردم قشنگه(به مهدی نمیرسه ها)
منم اولش فکر میکردم دختری ولی ازاونا که مغرورن آخه تو پست هایی که میزدی یه جور غرورو حس میکردم
و این برام غیر طبیعی بود،خب حالا هم که داداش گل ما هستی پس باید بهت بگیم داداش رز
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
1388 خرداد 4، 11:31
تاریخ تولدمم که 69 است
1388 خرداد 4، 14:26
ویرایش شده
(1388 خرداد 4، 9:16)بی نام نوشته است: رز زرد جدا تو پسری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب زودتر میگفتی تا پسوند درست به اسمت بدم
دیگه بهت باید بگیم رز زرد خان جان
سلام بچه ها
آخه من موندم كه چرا شما نپرسيديد كه اين رز زرد پسر يا دختر ؟
بله دوست خوبم (بي نام)
من پسرم
راستي راستي در پسر بودنم دارم شك مي كنم ؟ شوخي كردم
همين( رز زرد) خوبه عزيزم نمي خواد تغييرش بدي؟
راستي (مهدي) دوست خوبم اسم كاربري من كه به پاي اسم كابري شما نمي رسه ولي خوب قشنگه . . .
يا حق
1388 خرداد 4، 15:12
دوست دارم برداشتاتونو از اسمم بدونم
بهترین راه پیش بینی آینده،ساختن آن است
زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟
زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛
زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...
زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟
زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛
زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...
راستش از بی احترامی ها و نا مهربانی ها خسته شدم ... اینجا روزگاری جای مهربونی و محبت بود ... ولی متاسفانه مدتیه که دیگه اون رنگای قشنگ کمرنگ شدن ... امیدوارم شماها که هنوز اینجایین دوباره بهش رنگ بدین وزیباترش کنین (البته از درون و نه فقط در ظاهر) ... براتون دعا می کنم ... فراموشم نکنین ... حلالم کنین ... التماس دعا ... دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی دوستون دارم
:13: